close
آخرین مطالب
  • هاست وردپرس تحویل آنی
  • فود کده
  • JOK - اس ام اس , جوک , عکس طنز

    بازدید : 104
    1394/1/5 زمان : 23:54
    • 1
    • 2
    • 3
    • 4
    • 5

    رفتم یه پیراهن خریدم ....

    رفتم یه پیراهن خریدمپوشیدم مادرم دیده میگه عوضی عجب پیرهنی خریدی لامصب چقدر بهت میاد ! یه ماشالا از زبونش در نیومد ! فک و فامیله دارم ؟!

    بازدید : 106
    1394/1/5 زمان : 23:52
    • 1
    • 2
    • 3
    • 4
    • 5

    رو تخت دراز كشيدم....
    رو تخت دراز كشيدمو چشمام رو بستم. داداشم اومده ميگه: داري ميخوابي؟ ميگم پ نه پ چشمامو بستم تو بري قايم شي!

    بازدید : 106
    1394/1/5 زمان : 23:52
    • 1
    • 2
    • 3
    • 4
    • 5

    يكي از آشناهامون....
    يكي از آشناهامونتو كار نصب ايزوگامه، ‌بعد خونه خودش هر وقت بارون مياد از سقف آب چكه ميكنه، ديواراش هم همه نم كشيده و ترك خورده! فك و فاميله داريم؟

    بازدید : 105
    1394/1/5 زمان : 23:51
    • 1
    • 2
    • 3
    • 4
    • 5

    بابام میگه....
    بابام میگهیه خودکار از تو کیفت در بیار دستمو کردم تو کیفم دارم دنبال خودکار میگردم میزنه پس کلم میگه زود باش مگه قرعه کشی یه هی دست میندازی توش می چرخونی ! ؟؟؟ فک وفامیله داریم !
    بازدید : 111
    1394/1/5 زمان : 23:50
    • 1
    • 2
    • 3
    • 4
    • 5

    عمم رفته دستشويي....
    عمم رفته دستشوييمعلوم نيست اون تو چيكار كرده اومده بيرون ميگه كليه ام افتاد تو دستشويي هرچي ما ميگيم امكان نداره قبول نميكنه ، آخر رفت سونوگرافي تا خيالش راحت شد كليه اش سر جاشه ! عمه متوهمي داريم...
    بازدید : 105
    1394/1/5 زمان : 23:49
    • 1
    • 2
    • 3
    • 4
    • 5

    به بابام گفتم....
    به بابام گفتمحس داشتن یه پسر خوب چه جوریه !؟
    گفت نمیدونم برو از مامان بزرگت بپرس !
    من :|
    بابام :D

    بازدید : 102
    چهارشنبه 5 فروردين 1394 زمان : 23:45
    • 1
    • 2
    • 3
    • 4
    • 5

    شاید خیلی ها مثل من بودن...

    شاید خیلی ها مثل من بودن :

    بچه که بودم 10 ساله ، دلم میخواست تو فروشگاه بزرگا گم بشم بعد برم دفتر گم شده ها از اونجا تو بلندگو اسممو بگن برام افتخار بود ! جالب اینکه 2 یا 3 بار با هم دستی مامان و بابام اینکارو کردم یعنی الکی خودمو به گم شدن زدم ، خیلی هم بازیگریم خوب بود آخه مثل بارون اشک میریختم مسوول های فروشگاه زود برام کیک و آبمیوه میاوردن تو بلندگو اسممو صدا میزدن مامانم هم بعد از 10 دقیقه میومد دنبالم ! منم حسابی کیف میکردم انگار دنیا رو بهم بخشیده بودن

    بازدید : 110
    چهارشنبه 5 فروردين 1394 زمان : 22:07
    • 1
    • 2
    • 3
    • 4
    • 5

    بر اساس یک داستان واقعی...

    بر اساس یک داستان واقعی:

    یک بار سر کلاس بکی از بد ترین معلمام(کی میزد دهن دماغو ادمو خونی میکرد)گوشیم با اهنگ(گوشی ور دار که با هات کار دارم کاردارم) زنگ خورد در همون لحظه عزراعیلو با دو تا چشام دیدیم خدا رو شکر که زنگ خورد و سریع فرار کردم.

    بازدید : 110
    چهارشنبه 5 فروردين 1394 زمان : 22:07
    • 1
    • 2
    • 3
    • 4
    • 5

    شاید خیلی ها مثل من بودن ...

    شاید خیلی ها مثل من بودن :

    بچه که بودم 10 ساله ، دلم میخواست تو فروشگاه بزرگا گم بشم بعد برم دفتر گم شده ها از اونجا تو بلندگو اسممو بگن برام افتخار بود ! جالب اینکه 2 یا 3 بار با هم دستی مامان و بابام اینکارو کردم یعنی الکی خودمو به گم شدن زدم ، خیلی هم بازیگریم خوب بود آخه مثل بارون اشک میریختم مسوول های فروشگاه زود برام کیک و آبمیوه میاوردن تو بلندگو اسممو صدا میزدن مامانم هم بعد از 10 دقیقه میومد دنبالم ! منم حسابی کیف میکردم انگار دنیا رو بهم بخشیده بودن

    Ali
    بازدید : 104
    1394/1/5 زمان : 21:11
    • 1
    • 2
    • 3
    • 4
    • 5

    عمم جوراب مشكي پوشيده جورابش....
    عمم جوراب مشكي پوشيده جورابشرنگ پس داده فكر ميكنه كبود شده ، ميگه دست نزنيد پام درد ميكنه !

    رفته دكتر،دكتره دست زده ديده رنگه .
    عمه متوهمي داريم...

    Ali
    بازدید : 107
    1394/1/5 زمان : 21:11
    • 1
    • 2
    • 3
    • 4
    • 5

    یکی از علایق و سرگرمی های بابای من وقتی....
    یکی از علایق و سرگرمی های بابای من وقتیبچه بودم و دبستان می رفتم این بود که ورمیداشت تو پاک کن من ، نوک اتد (نوک مدادی) فرو می کرد بعد وقتی من میخواستم دفترمو پاک کنم ، دفترم خط خطی میشد منم حرص میخوردم که چرا من میخوام دفترمو پاک کنم باز خط خطی میشه؟؟؟

    بابام قـــــــــــش می کرد از خنده!!!!! من (قیافه یه پسر بچه مو بور تپل دماغ آویزون رو تصور کنین): :| :| :| :| :((((((
    بابای کودک آزاااااااااااااره من داشتم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    Ali
    بازدید : 108
    1394/1/5 زمان : 21:09
    • 1
    • 2
    • 3
    • 4
    • 5

    بابام بهم گفت....
    بابام بهم گفتپدر سگه کره خر ! دچار بحران شخصیتی شدم چطور همچین چیزی ممکنه؟! فک و فامیله داریم ؟!
    Ali
    بازدید : 105
    1394/1/5 زمان : 21:09
    • 1
    • 2
    • 3
    • 4
    • 5

    خـــداااااااا ....
    خـــداااااااا، منو بکش راحتم کن .

    دیشب بابام از دستشویی اومده بیرون ، میگه : بـــــــــو ، سرده ، کاپشنم کــــو ؟؟ فک و فامیله داریم!!!؟؟

    Ali
    بازدید : 103
    1394/1/5 زمان : 21:08
    • 1
    • 2
    • 3
    • 4
    • 5

    سر کلاس بودم که مامانم زنگ زد....
    سر کلاس بودم که مامانم زنگ زد. استاده که حرف میزد و نمیشد جواب بدم آخه ردیف اول و جلوی خود استاد مینشستم. اجازه هم نداشتم که برم بیرون. استاده منع کرده بود تردد برای تماسهای تلفنی رو.
    تلفنو قطع کردم یه کم بعد که کلاس تموم شد زنگ زدم به مادرم ، داداشم جواب داد و با عصبانیت گفت گوشیمو با خودت کجا بردی؟ :-| بهش گفت گذاشتمش تو شارژ. یه کم بعدش گفت آهان باشه خو دیدمش :-| فک فامیله داریم؟

    Ali
    بازدید : 131
    1394/1/5 زمان : 21:08
    • 1
    • 2
    • 3
    • 4
    • 5

    ١٠ سانت مونده بود تا پازل ١٠٠٠ تيكه ام كامل بشه....
    ١٠ سانت مونده بود تا پازل ١٠٠٠ تيكه ام كامل بشه. بعد داداش كوچيكم اومد همشو خراب كرد و دوتا تيكشم خورد به مامانم كه ميگم ، ميگه بچم چيزيش نشد؟؟؟!!! تو نميفهمي نبايد وسايلتو جلو دست اين بچه بذارى؟ اگه چيزيش ميشد چي!!!!!!!! فك و فاميله داريم؟؟؟؟؟!!!!!


    Ali
    بازدید : 101
    1394/1/5 زمان : 21:07
    • 1
    • 2
    • 3
    • 4
    • 5

    به مامانم میگم...
    به مامانم میگملایک به غذات میگه لایک تو هفت جد و آبادت ای نمک نمک نشناس حیف اون غذایی که برات میپزم !
    Ali
    بازدید : 105
    1394/1/5 زمان : 21:06
    • 1
    • 2
    • 3
    • 4
    • 5

    نشستیم داریم فیلم اکشن میبینیم یه دفه....
    نشستیم داریم فیلم اکشن میبینیم یه دفهبابام یه لگد محکم بهم زد.میگم چرا میزنی؟میگه خواستم حس ال ای دی سه بعدی بهت بدم که جلو دوستات احساس حقارت نکنی !!! فک و فایمله داریم !

    Ali
    بازدید : 103
    1394/1/5 زمان : 21:05
    • 1
    • 2
    • 3
    • 4
    • 5

    رفتم پيش دختر داييم ميگم ....
    رفتم پيش دختر داييم ميگمموهامو بلوند کن همرو گرفته سوزونده اسم خودشم گذاشته ارايش گر،حالا مجبورم اکستينشن بزارم!! فک فاميل داريم؟؟؟
    Ali
    بازدید : 99
    1394/1/5 زمان : 21:04
    • 1
    • 2
    • 3
    • 4
    • 5

    چند سال پیش دختر خالم با پسر ۲سالش اومد....
    چند سال پیش دختر خالم با پسر ۲سالش اومدخونمون.قبل از اینکه بره مای بیبی بچشو عوض کرد چون روش نمیشد تو کیفش گذاشت که ببره بندازه تو سطل اشغال خودشون(خونشون نزدیک ما بود)بعدش رفت ,,, ۱۰دقیقه بعد ازاینکه رفت یکی زنگ خونمون رو زد دیدم دختر خالم داره گریه میکنه دزد کیفشو با اون مای بیبی کذایی زده بود:))) (وقتی تعریف میکرد میگفت هی من بکش هی دزده بکش)با خودم گفتم سر یه پوشک پیپی ای چه بکش بکشی بوده ) فک و فامیله داریم؟

    تعداد صفحات : 344

    درباره ما
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    چت باکس




    captcha


    پیوندهای روزانه
  • آرشیو لینک ها
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 345
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • بازدید امروز : 235
  • بازدید کننده امروز : 91
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 236
  • بازدید ماه : 638
  • بازدید سال : 12600
  • بازدید کلی : 60363
  • کدهای اختصاصی