بازدید : 101
1394/1/5 زمان : 21:04
چند سال پیش دختر خالم با پسر ۲سالش اومدخونمون.قبل از اینکه بره مای بیبی
بچشو عوض کرد چون روش نمیشد تو کیفش گذاشت که ببره بندازه تو سطل اشغال
خودشون(خونشون نزدیک ما بود)بعدش رفت ,,, ۱۰دقیقه بعد ازاینکه رفت یکی زنگ
خونمون رو زد دیدم دختر خالم داره گریه میکنه دزد کیفشو با اون مای بیبی
کذایی زده بود:))) (وقتی تعریف میکرد میگفت هی من بکش هی دزده بکش)با خودم
گفتم سر یه پوشک پیپی ای چه بکش بکشی بوده ) فک و فامیله داریم؟
امروز تو فروشگاه ...
با همکارم نشسته بودم...
یه بار با یه...
يه بار رفته بودم عروسي...
بچه بودم مامانم...
يکي از بچه ها...
دوستم پفک بهم ...
بابام...
وقتي بچه بودم يه ...
دو سه روز پیش به یکی ...
یادمه دوره دبیرستان به معلما میگفتیم ...
مردم از بیکاری هرجا
جمعه ها .....
پسر داييم ميگه خوش به حالت تك فرزندي! ميگم ....
تو روستا بودم كه مريض شدم ...
کل فامیل می دونن که من....
خسته و كوفته از سر آخرين جلسه امتحان اومدم....
پسر داييم ميگه....