سر کلاس بودم که مامانم زنگ زد. استاده که حرف میزد و نمیشد جواب بدم آخه ردیف اول و جلوی خود استاد مینشستم. اجازه هم نداشتم که برم بیرون. استاده منع کرده بود تردد...
سر کلاس بودم که مامانم زنگ زد. استاده که حرف میزد و نمیشد جواب بدم آخه
ردیف اول و جلوی خود استاد مینشستم. اجازه هم نداشتم که برم بیرون. استاده
منع کرده بود تردد برای تماسهای تلفنی رو.
تلفنو قطع کردم یه کم بعد که کلاس تموم شد زنگ زدم به مادرم ، داداشم جواب
داد و با عصبانیت گفت گوشیمو با خودت کجا بردی؟ :-| بهش گفت گذاشتمش تو
شارژ. یه کم بعدش گفت آهان باشه خو دیدمش :-| فک فامیله داریم؟