close
آخرین مطالب
  • هاست وردپرس تحویل آنی
  • فود کده
  • JOK - اس ام اس , جوک , عکس طنز

    بازدید : 114
    دوشنبه 3 فروردين 1394 زمان : 23:36
    • 1
    • 2
    • 3
    • 4
    • 5

    44

    بعد دو سال رفتم خونه دوستم.داشتیم فیلم میدیدم.بهنوش بختیاری بازی میکرد،گفتم اینا که دماغشونو عمل میکنن خرهستنا،خداداده دیگه شما چرادس میزنید.دیدم دوستم سرخ شد.
    .
    .
    پنج دقیقه بعد دیدم مامانشو خواهرشو نامزدش از بازار اومدن.
    اول خواهرش اومد،بعدنامزدش،بعد مامانش...با چسب رو دماغه هرسه تاشون.
    آخه یکی نیس به من بگه مگه ته فوضولی که ملت دماغ عمل میکنن یا نه.

    بازدید : 156
    دوشنبه 3 فروردين 1394 زمان : 23:35
    • 1
    • 2
    • 3
    • 4
    • 5

    43
    16|https://www.vistablog.ir/images/002.gif|1
    بازدید : 110
    دوشنبه 3 فروردين 1394 زمان : 23:35
    • 1
    • 2
    • 3
    • 4
    • 5

    42

    مامانم سر سحر رفته داداشمو بیدار کرده.
    داداشم تو اوج خواب داره میره سمت در حیاط.بابام میگه کجاداری میری؟میگه سر سفره سحر دیگه.بابام میگه الاغ بیا اینجا.
    منم ساکت و آروم دارم میخورم.بدون مقدمه بابام میگه داداشت که امید ما بود انقدر گاو شد،لابد تو هم الان میری تو دستشویی غذابخوری،پاشو دیگه.برو گمشو،مگه نمیگم برو.

    بازدید : 126
    دوشنبه 3 فروردين 1394 زمان : 23:34
    • 1
    • 2
    • 3
    • 4
    • 5

    41
    16|https://www.vistablog.ir/images/002.gif|1
    بازدید : 145
    دوشنبه 3 فروردين 1394 زمان : 23:33
    • 1
    • 2
    • 3
    • 4
    • 5

    40
    16|https://www.vistablog.ir/images/002.gif|1
    بازدید : 114
    دوشنبه 3 فروردين 1394 زمان : 23:33
    • 1
    • 2
    • 3
    • 4
    • 5

    39
    16|https://www.vistablog.ir/images/002.gif|1
    بازدید : 115
    دوشنبه 3 فروردين 1394 زمان : 23:33
    • 1
    • 2
    • 3
    • 4
    • 5

    38

    اعتراف می کنم معلم دوم دبستانم می گفت املا ها رو خودتون بنویسید که من با دوربین مخفیا می بینم کی به حرفام گوش می ده …ازون روز کار من شده بود گشتن سوراخ سمبه های خونه و سوال های مشکوک از مامان بابام:امروز کی اومد؟ کی رفت؟ به کودوم وسیله ها دست زد؟
    بیشترم به دریچه کولر شک داشتم

    بازدید : 120
    دوشنبه 3 فروردين 1394 زمان : 23:32
    • 1
    • 2
    • 3
    • 4
    • 5

    37

    اعتراف می کنم کلاس اول دبستان بودم تحت تاثیر این حرفا که نباید به غریبه آدرس خونتون رو بدید، روز اول به راننده سرویس آدرس اشتباهی دادم و از یه مسیری الکی تا خونه پیاده رفتم و تازه فرداش موقعی که سرویس دنبالم نیومد تازه شاهکارم معلوم شد برای خانواده

    بازدید : 151
    دوشنبه 3 فروردين 1394 زمان : 23:31
    • 1
    • 2
    • 3
    • 4
    • 5

    36

    یه بار وسط چله ی زمستون انقدر اعصابم از دست یکی خورد بود واس اینکه ارووم بشم نیم ساعت زیر دوش اب سرد موندم چشمتون روز بد نبینه دو هفته به حال و روزی افتادم که الان وسط تابستون سر ظهرم برم حموم فقط اب داغ وا میکنم...

    بازدید : 115
    دوشنبه 3 فروردين 1394 زمان : 23:31
    • 1
    • 2
    • 3
    • 4
    • 5

    35
    به بابام میگم میخوام برم خارج.میگه با کی؟
    میگم با یه همراه خوب،همون که تو خونه هم با منه.
    دو تا کشیده نر و ماده خوردم.
    میگم چرا میزنی؟
    میگه خونه میاریش هنوز محرم نشده؟
    میگم بابا همراه اولو میگم.
    دو تا دیگه هم زد.میگم چرا باز زدی؟میگه چون مثله آدم نمیگی.
    گذاشتم رفتم کوچه و کلا به این نتیجه رسیدم که خارج خوب نیس.مملکت به مغزم نیاز داره.
    بازدید : 117
    دوشنبه 3 فروردين 1394 زمان : 23:31
    • 1
    • 2
    • 3
    • 4
    • 5

    34
    خاطرات لو رفته ی بیل گیتس...
    آقا من یه روز یه تخم مرغ خریدم،شانسم زدو جوجه شد.بزرگش کردم.واسم تخم گذاشتو پولدار شدم.دیدم زیادی سود داره اگه ادامه بدم و تابلوبشم دست زیاد میشه،واسه همین مایکروسافتو زدم که کسی نفهمه من مرغ داری دارم.
    بازدید : 120
    دوشنبه 3 فروردين 1394 زمان : 23:30
    • 1
    • 2
    • 3
    • 4
    • 5

    33
    پسر عمم تعریف میکرد:
    کلاس زبان داشتم،کلی تیپ زده بودم و اینا! راه افتادم تو خیابون.همین جوری که میرفتم همه برمیگشتن و یه جوری نگام میکردن،منم باخودم گفتم عجب خوش تیپ شدما!
    چند دقیقه بعد د یدم نه مثل اینکه قضیه یه چیز دیگست،خودمو تو ویترین مغازه ها نگاه کردم و دیدم نه بابا خیلی خوشتیپ و با کلاسم و دیگر هیچ! با اعتماد به نفس سرمو گرفتم بالا و رفتم کلاس.نشستم رو صندلی سرمو انداختم پایین دیدم ای داد بی داد بجای کفش دمپایی پام کردم! اونم نه از این دمپایی خوشگلا،یه جفت دمپایی پلاستیکی نارنجی...! :
    بازدید : 328
    دوشنبه 3 فروردين 1394 زمان : 23:27
    • 1
    • 2
    • 3
    • 4
    • 5

    32
    16|https://www.vistablog.ir/images/002.gif|1
    بازدید : 101
    دوشنبه 3 فروردين 1394 زمان : 23:26
    • 1
    • 2
    • 3
    • 4
    • 5

    31

    یه دوست دارم بنده خدا خجالتیه خیلی شدید
    یه ماه پیش یه مدتی بود اینترنت قطع شده بود (این بنده خدا هم اینترنت داشت) من بعد یه هفته زنگ زدم تهران مرده با کلی راهنمایی اینترنت رو درست کرد بعد از سه هفته از دوستم می پرسم اینترنت وصل شد میگه نه زنگ نزدم
    من:OOOOOO
    یعنی اگه نمیگفتم فکر کنم تا جنگ جهانی سوم زنگ نمیزد

    بازدید : 111
    دوشنبه 3 فروردين 1394 زمان : 23:26
    • 1
    • 2
    • 3
    • 4
    • 5

    30

    دو هفته پیش مامانم رفته بود اصفهان دریغ از یه دونه گز یا پولکی که سوغاتی بیاره الان واسمون مهمون اومده مامانم خونه نبود زنگ زده میگه : چای دم کن بعد برو توی اتاق من توی کمد لباسام پشت چمدون سیاهه یه بالش آبیه اونو ور دار
    ( من :-O )
    زیرش یه ملافه سبزه اونو وردار
    ( من :-O )
    زیرش یه ساک قهوه ایه
    ( من :-O )
    توی ساک قهوه ایه یه ساک زرشکیه
    ( من :-O )
    توی ساک زرشکیه یه پلاستیک بنفشه
    ( من :-O )
    از توی اون یه بسته سوهان عسلی بردار بزار جلو مهمون تا من بیام جاشونو دوباره عوض کنم حواست باشه دست به گز و پولکی ها نزنی ها !!!!!
    ( و همچنان قیافه من= :-O )

    بازدید : 103
    دوشنبه 3 فروردين 1394 زمان : 23:25
    • 1
    • 2
    • 3
    • 4
    • 5

    29
    امروز رفتم بیرون خواستم از خیابون رد شم گفتم بزار چراغ راهنمایی قرمز بشه بعد رد شم تو مدتی که منتظر بودم ملت یه جوری نگاه می کردن که آدم حس میکرد شلوارش رو خیس کرده ملت اینجوری زل زدن به آدم یعنی یه مردم قانون مداری داریم
    بازدید : 113
    دوشنبه 3 فروردين 1394 زمان : 23:25
    • 1
    • 2
    • 3
    • 4
    • 5

    28

    ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺭﻭﺵ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻧﺘﻮﻥ ﺑﺎ ﺧﺎﻧﻤﻬﺎ ﺑﺎﺷﯿﺪ!! ﺍﺩﻣﯽ ﻣﯿﺸﻨﺎﺳﻢ ﮐﻪ ﺭﻓﺖ ﯾﻪ
    ﺟﺰﻭﻩ ﺍﺯ ﻫﻤﮑﻼﺳﯿﺶ ﺑﮕﯿﺮﻩ ﻭ ﺍﻻﻥ ﺑﺎ ﻫﻤﻮﻥ ﺧﺎﻧﻢ ﯾﻪ
    ﺑﭽﻪ ﺩﺍﺭﻧﺪ

    بازدید : 104
    دوشنبه 3 فروردين 1394 زمان : 23:25
    • 1
    • 2
    • 3
    • 4
    • 5

    27

    پسره قد فیل رشد کرده و قیافه ی گوریل داره،
    دوست دخترش بهش میگه : جو جو!!

    بازدید : 104
    دوشنبه 3 فروردين 1394 زمان : 23:24
    • 1
    • 2
    • 3
    • 4
    • 5

    26

    به این سن که رسیدم هنوز وقتی می خوام از در خونه برم بیرون اگه جورابم سوراخ باشه عوضش می کنم با این فکر که اگر تصادف کردم و آمبولانس اومد و من و گذاشتن رو برانکارد و مردم دورم جمع شدن سوراخ جورابم ضایع نباشه . این راجع به زیرپوش هم صدق می کنه چون ممکنه تصادف شدید باشه

    بازدید : 112
    دوشنبه 3 فروردين 1394 زمان : 23:24
    • 1
    • 2
    • 3
    • 4
    • 5

    25

    امشب بعد از 1سال به این معما پی بردم که اقاجونم مسواکشو کجا قایم میکنه که من نمیبینم،بارها دیدمکه داره مسواک میزنه اما به محض اینکه بعدش میرم مسواک بزنم مسواکش غیبش میزنه!!!خب زیاد پیچیده نیست،از مسواک من استفاده میکرده

    تعداد صفحات : 344

    درباره ما
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    چت باکس




    captcha


    پیوندهای روزانه
  • آرشیو لینک ها
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 345
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 1
  • بازدید امروز : 338
  • بازدید کننده امروز : 163
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 339
  • بازدید ماه : 741
  • بازدید سال : 12703
  • بازدید کلی : 60466
  • کدهای اختصاصی