خاطرات لو رفته ی بیل گیتس...
آقا من یه روز یه تخم مرغ خریدم،شانسم زدو جوجه شد.بزرگش کردم.واسم تخم گذاشتو پولدار شدم.دیدم زیادی سود داره اگه ادامه بدم و تابلوبشم دست زیاد میشه،واسه همین مایکروسافتو زدم که کسی نفهمه من مرغ داری دارم.

تعداد صفحات : 344