تلويزيون داشت دعا پخش ميكرد، ننه ما هم زارزار گريه میکرد..
گفتم ننه: مگه عربی بلدی؟
گفت نه ننه جون، ولی وقتی ميرسه به كلمه فرقان ياد اين میوفتم كه روی آدم خاك ميريزن ..! فک و فامیله داریم !
0
تلويزيون داشت دعا پخش ميكرد، ننه ما هم زارزار گريه میکرد..
گفتم ننه: مگه عربی بلدی؟
گفت نه ننه جون، ولی وقتی ميرسه به كلمه فرقان ياد اين میوفتم كه روی آدم خاك ميريزن ..! فک و فامیله داریم !
0
تعداد صفحات : 344