یه بار تو سال سوم دبیرستان بودیم.رفته بودیم زیر زمین مدرسه برنامه داشتن واسه دهه فجر.حساب کن نزدیک 300 نفر نشسته بودن.بعد یه هو معاون پرورشیمون چند نفرو صدا کرد گفت بیان واسه مسابقه.بعد یکیشون مثل اینکه خودش اومده بود و معاون نگفته بود که تو هم بیا.به جون خودم جلوی 300 نفر پشت بلندگو گفت:کی به تو گفت بیای برو گمشو....بعد یه دونه بهش زد جلوی همه......
من کنار رفیقم بودم خدا وکیلی از خنده از چششامون اشک میومد.نفس نمیتونستیم بکشیم....بعد یه مدت رفیقم گفت یادته اون ماجرارو...گفتم آره، چه طور؟ گفت: اونروزی از شدت خنده من نتونستم جلوی خودمو بگیرم، خودمو خیس کردم.......
