24 مرداد عروسیم بود آقا خستت نکنم یهبلاهایی سرم اومد که نگو.اولا که کمربندم سوراخاش کم بود تا خوده شب ما از ترس آبرو دستمونو از روش برنداشتیم .وای کتم یه دکمه بیشتر نداشت مدلش اینطوری بود که همون یه دکمه هم کنده شد حالا ما با ماشین عروسو خوده عروس در به در تو این بقالی اون بقالی دنبال نخ سورن خستت نکنم آسفالت شدم
امروز تو فروشگاه ...
با همکارم نشسته بودم...
یه بار با یه...
يه بار رفته بودم عروسي...
بچه بودم مامانم...
يکي از بچه ها...
دوستم پفک بهم ...
بابام...
وقتي بچه بودم يه ...
دو سه روز پیش به یکی ...
یادمه دوره دبیرستان به معلما میگفتیم ...
مردم از بیکاری هرجا
پسر داییم یه خرگوش خریده....
اون روزی داشتم با مامانم....
بعد از مدتها داییم یه میس رو گوشیم انداخت....
دعوت مودبانه ي بابام از من براي صرف شام....