امروز تو فروشگاهاسباب بازی خانمه فوردو برداشته بود داد به بچش گفت بیا این بی ام و رو بگیر!
من:||
کارل بنز:||
هیتلر:©©
امروز تو فروشگاهاسباب بازی خانمه فوردو برداشته بود داد به بچش گفت بیا این بی ام و رو بگیر!
من:||
کارل بنز:||
هیتلر:©©
یه بار با یهبنده خدایی دعوام شد در حد بزن بزن!!!بعد یهو دیدم وسط دعوا نشست شروع کرد خندیدن گفتم واسه چی میخندی؟؟گفت چرا وقتی مشت میزنی مثل این فیلم هندیا صداشم در میاری؟؟؟ :)))
. روز اول منو برد مهد کودک؛مربیا جلو اونا بازی گرگم و گله میبرم رو اجرا کردن ؛من شدم سردسته گله؛مربی هم شد گرگ؛
مربی:گرگم و گله می برم...
من با صدای بلند و رسا:تو غلط میکنی گله منو ببری :@
مربی :/
مامان :0
يکي از بچه هالپ تاپش رو آورد پيش من ، وصلش کردم به مودمم که فايل دانلود کنم
ميگه دانلود نکن حجمم کم ميشه ! :|
يعني تا اين حد :)
دوستم پفک بهمتعارف کرد دوتا برداشتم گفت خب دیگه بسته .برگشت دستش خورد به درخت نصفش ریخت تو جوب!( کلید اسرار ) ... :)))
بابام: بده موبایلتو ببینم !!!
من: بابا یه لحظه وایسا رمزشو بزنم!
Delete SMS
Delete Video
Delete picture
Delete music
Delete private
Delete number
FORMAT MeMoRy CARD
من: بیا بابا من چیزی ندارم که ازتون مخفی کنم!
بابام: نه میدونم، من فقط میخواستم ساعتو ببینم!
من: |:
بابام: (:
وقتي بچه بودم يهسبد ميوه بزرگ داشتم ازاينا كه توش البالو ميچينن. بعد بهش طناب ميبستم و مينداختم دور كمر پسر همسايمون كه چند سال از من بزرگتره ميگفتم برو اسب من اونم چهار نعل ميتاخت . حالا بعد بيست سال اومده خواستگاريم تو چشام زل زده ميگه بچه بودم اسب بودم ميذاري از اين به بعد خر بشم
منم گفتم برام مهم نيست اخه من فكركردم شاهزاده ي سوار بر اسبو اوردي
د و سه روز پیش به یکیشماره دادم شب بهم اس داد یکی دو ساعت باهاش اس ام اس بازی کردم از اولش من گفتم اسمم شهریاره هر چی گفتم اسمت چیه نمیگفت. خلاصه اخرش موقع شب بخیر بش گقتم نگفتی اسمت چیه ها؟ بنده خدا اومد کلاس بزاره گفت : من همونیم که شبا تو آسمونه! منم گقتم :بیشتر توضیح بده متوجه نشدم:دی گفت مگه شب چند تا چیز تو آسمون داریم ؟ منم گفتم :خفاش هست جغد هست کودومشون ؟ بی جنبه گوشیشو خاموش کرد :دی
ملت اعصاب ندارن :)
زمستون پارسال بوددوستم با بدبختی از استاد ریاضی مهندسی خواسته بود تا یه بار دیگه ازش امتحان بگیره اونم با کلی التماس راضی شد برف اومده بود شدید دوستم داشت برفارو از رو ماشین پاک میکرد یه دفعه یه صدا گفت : اشکان بودی؟ اونم فکر کرد منم گفت په نه په!!! بعد یهو برگشت دید استاد وایستاده داره نگاش میکنه!!! بعد از کلی استرس و سکوت همگی زدیم زیر خنده.
یه دبیر داشتیمتا میومد سر کلاس میشس تا اخرم پا نمیشد هر چی بچه ها اسرار میکردن پاشه رو تخته بنویسه،نمیپاشید.
صندلی بیرون میزاشتیم میرف می اورد...
یه روز اولای جلسه گوشیش زنگید رف بیرون جواب بده من فوری رفتم صندلی رو از پنجره انداختم بیرون.
فکرشو بکنید از طبقه سوم بیفته چی میشه و چه صدایی میده... وقتی اومد:O
تا اخر به همین حالت کنار تختهئ وایستاد
بچه ک بودمافسانه زورو رو نگاه میکردم و جوگیر میشدم
میرفتم از نونوایی و
مغازه ها دزدی میکردم میدادم ب فقرای شهر
حالا ک بزرگتر شدم
کارم شده سرقت بانک و خودرو های حمل پول و دادن اون ب افراد فقیر و بیچاره
واقعا مایع افتخار این مرزو بوم شدم
والااأاااأاااأ
دوران اول دبیرستان
اوج رذالت ما بود
دوران اول دبیرستان
اوج رذالت ما بود
هر روز کلاسو تعطیل
میگردیم و رو تخته سیاه کلی فحش مینوشتیم تا کسی سر کلاس نمونه
میخام بگم با چ مشقت و سختی هایی درس خوندیم
والا؛؛؛
قدیما وقتی میرفتیمدم در همسایه و دخترش درو باز میکرد انقد خجالت میکشیدیم ک یادمون میرفت چیکار داشتیم
حالا دختر همسایه میاد دم در
داداش 5 سالم بهم میگه برو ردش کن بره
یه بار تو روش خندیدم کنه شده ول کن نیست
تفاوت نسل ها چقد زیاد شده!!!!:-|
یادتونه سوپر ماریو بازی میکردیم
موقعی ک ب جوجه تیغی میخورد
چن متر میرفت هوا
بعد با چشمای گرد شده نگامون میکرد
الان دارم فکر میکنم تو اون لحظه با زبون بی زبونی داشته فحش بارمون میکرده:)
قبلانا ک تازه داشتپشت لبمون سبز میشد هر روز صورتمونو اصلاح میکردیم تا ریشمون در بیاد
بابا میگفت پسر انقد نتراش صورتتو یه روز از دستش خسته میشی
حالا بعد از چن سال تازه ب حرف بابام رسیدم
کاش کوسه بودم!!!!!!
:)))
مامانم هر وقت پشت تلفن ميخوادبا خالم تيريپ صميميت برداره ميگه جوجه هات(بچه هات)چي كار ميكنن.
خاله منم ميگه خوبن.توله تو چي كار ميكنن.
فك فاميله ما داريم؟
ما یه رسم خانوادگی داریم اونم اینه کهوقتی سفره غذا رو پهن می کنیم یا آب میاریم لیوان نمیاریم یا لیوان میاریم آب نمیاریم .
این رسم در کل فامیل ما هستش و نسل به نسل منتقل میشه.
تعداد صفحات : 344