بازدید : 130
چهارشنبه 5 فروردين 1394 زمان : 20:44
ساعت 6 صبح بابام ماشین رو از پار کینگ در آورد بعد داشتمدر و میبستم یه
دفعه بوق زد منم که هنوز خواب 2 متر پریدم هوا بعدش گفتم چیه؟! سرش رو از
پنجره آورد بیرون میگه اون چراغ پارکینگ رو هم خاموش کن من :| فک و فامیل
داریم؟!
امروز تو فروشگاه ...
با همکارم نشسته بودم...
یه بار با یه...
يه بار رفته بودم عروسي...
بچه بودم مامانم...
يکي از بچه ها...
دوستم پفک بهم ...
بابام...
وقتي بچه بودم يه ...
دو سه روز پیش به یکی ...
یادمه دوره دبیرستان به معلما میگفتیم ...
مردم از بیکاری هرجا
با مامانم رفتيم....
تولدم بود شروع کردم باز کردن کادوها....
تو عروسی یکی از فامیلا دلار میریختن....