دوران راهنمایی
یه معلم بد اخلاق
داشتیم که ازش خیلی میترسیدیم
یه روز تصمیم گرفتم حالشو بگیرم
رفتم پودر گچ پای تخته سیاهو برداشتم و یه ضربدر کشیدم رو صندلیش گه اومد نشست روش و یه ضربدر افتاد رو شلوار سیاهش
وقتی تو کلاس راه میرفت بچه ها خندشون میگرفت که یهو عصبانی شد و چشمتون روز بد نبینه؛؛؛
امروز تو فروشگاه ...
با همکارم نشسته بودم...
یه بار با یه...
يه بار رفته بودم عروسي...
بچه بودم مامانم...
يکي از بچه ها...
دوستم پفک بهم ...
بابام...
وقتي بچه بودم يه ...
دو سه روز پیش به یکی ...
یادمه دوره دبیرستان به معلما میگفتیم ...
مردم از بیکاری هرجا
داداشم و زن داداشم که تازه....
داداشم زندگیشو داده یه آیپد خریده....
شماهم یادتون میاد معلم ها...
به داداش 5 سالم میگم...