24 مرداد عروسیم بود آقا خستت نکنم یه...
24 مرداد عروسیم بود آقا خستت نکنم یه بلاهایی سرم اومد که نگو.اولا که کمربندم سوراخاش کم بود تا خوده شب ما از ترس آبرو دستمونو از روش برنداشتیم .وای کتم یه دکمه بیشتر نداشت مدلش اینطوری بود که همون یه دکمه هم کنده شد حالا ما با ماشین عروسو خوده عروس در به در تو این بقالی اون بقالی دنبال نخ سورن خستت نکنم آسفالت شدم
مادرم هرروزتوخونه تاديدمن خوابم صدام ميكنه كه...نظرات